سرنوشت تلخ پنج قلو های دیون

به گزارش مجله سرگرمی، خبرنگاران: هیچکس، حتی خود الزایر دیون هم نمی دانست که قرار است پنج قلو به جهان بیاورد و بعد از اینکه پنج فرزند دختر به نام ها آنت، امیلی، ایوان، سسیل و ماری به جهان آورد، دو ساعت شوکه بود و فریاد می زد: من با این ها چه کار کنم؟

سرنوشت تلخ پنج قلو های دیون

الزایر فکر می کرد دوقلو باردار است و فکرش را هم نمی کرد که آن ها پنج قلو باشند. چرا؟ چون پزشکان می گویند که احتمال اینکه یک نفر به طور طبیعی پنج قلو باردار گردد، یک در 55میلیون و احتمال به جهان آوردن پنج قلوی همسان غیرقابل محاسبه است. تنها پنج قلوی همسان که تا به امروز ثبت شده، متعلق به خانواده دیون است و البته تنها پنج قلو های سالمی هستند که هر پنج نفر زنده ماندند.

پنج قلو ها در 28 مه 1934 و دو ماه زودتر از موعد، در روستای کوربیل در شمال انتاریو در کانادا به جهان آمدند. آن ها در مجموع تنها حدود 6 کیلوگرم وزن داشتند، عظیمترین آن ها 1.13 کیلوگرم وزن داشت، در حالی که کوچکترین آن ها 700 گرم بود. آن ها مسائل تنفسی جدی داشتند و شرایط خانه آن ها در مزرعه، بدون گرما و برق، به بهبود آن ها یاریی نمی کرد.

پزشک محلی، آلن روی دافو، که هنگام تولد بچه ها حضور داشت، توانست این پنج قلو های زودرس را تحت شرایط سخت و بدون دسترسی به تجهیزات پزشکی، زنده نگه دارد. او خانه را استریل کرد و نوزادان را در یک سبد حصیری با استفاده از بطری های آب داغ یا اجاق گاز، گرم نگه داشت و پرستارانی را استخدام کرد تا آن ها را با روغن زیتون ماساژ دهند. قبل از اینکه شیر مادرشان بیاید، دافو دستور داد که به آن ها شیر گاو، آب استریل شده و شربت ذرت بدهند.

وقتی اخبار این تولد معجزه آسا در آمریکای شمالی پخش شد، خبرنگاران و عکاسان زیادی و به دنبال آن ها هزاران تماشاچی روانه این شهر کوچک شدند. آن ها بیرون خانه جمع می شدند و از پنجره ها سرک می کشیدند. بعضی این زوج را به خاطر به جهان آوردن پنج بچه مسخره می کردند و دست می انداختند. بعضی دیگر هم به آن ها یاری های نقدی و غیرنقدی می دادند. مثلا یک زوج تختخوابی به قیمت هزار دلار برای دختران خریدند که روی همان تخت هم به جهان آمدند. یک بیمارستان هم دو دستگاه انکوباتور نوزاد برایشان فرستاد.

انتها یک نفر از نمایشگاه جهانی شیکاگو، به قصد نمایش دادن نوازدان با پدر خانواده، الیوا دیون، تماس گرفت. الیوا درمانده بود و به پول احتیاج داشت، اما نمی دانست چه کار کند. او نزد کشیش روستا رفت تا با او مشورت کند. کشیش نه تنها به الیوا توصیه کرد که این پیشنهاد را قبول کند، بلکه خودش پیشنهاد داد این کار را مدیریت کند.

الیوا تقریبا بلافاصله پس از امضای این معامله پشیمان شد و سعی کرد آن را فسخ کند، اما نمایشگاه داران شیکاگو قبول نکردند. الیوا و الزایر دیون به توصیه وکیل خود حضانت پنج قلو ها را به مدت دو سال به صلیب سرخ سپردند تا از آن ها در برابر بهره برداری حفاظت نمایند. در عوض، صلیب سرخ یک پرورشگاه در خیابان روبروی مزرعه آن ها ساخت تا دختران در آن زندگی نمایند.

داخل این پرورشگاه، با دختران مثل شاهزاده رفتار می شد. اما الزایر و الیوا هرگز احساس خوبی نداشتند و هرجا که بچه ها می رفتند، آن ها را مثل سایه دنبال می کردند، اما هرگز اجازه نداشتند با نوزادان خود تنها باشند.

چند ماه بعد، دولت لایحه ای تصویب کرد که طبق آن والدین از حق حضانت تا هجده سالگی محروم می شدند. به زودی، پرورشگاه آن ها به یک باغ وحش بچه واقعی تبدیل شد. محوطه اطراف پروشگاه طراحی و یک زمین بازی در آن ساخته شد و گردشگران می توانستند این خواهران را از پشت شیشه های یک طرفه تماشا نمایند. سه پرستار، دو خدمتکار و یک خانه دار از پنج قلوها نگهداری می کردند و سه پلیس همواره مراقب آن ها بودند. کل محدوده را هم یک حصار سیم خاردار 2 متری احاطه نموده بود. تابلو های ناخوشایند همه جا آویزان بود: لطفا همکاری کنید، سکوت را رعایت کنید.، لطفا از بچه ها عکس نگیرید.

دختران با قوانین سختگیرانه ای عظیم شدند. آن ها 6:30 صبح بیدار می شدند، آب پرتقال و روغن جگر ماهی می خوردند، سپس موهایشان را درست می کردند. بعد دعا می خواندند و صبحانه می خوردند. بعد از صبحانه 30 دقیقه در اتاق آفتاب بازی می کردند، پانزده دقیقه استراحت می کردند، و راس ساعت 9 صبح دکتر دافو آن ها را معاینه می کرد. راس ساعت 6 شام می خوردند. قبل از خواب، وارد اتاق بازی آرام می شدند تا دعای عصرگاهی بخوانند.

وقتی دختران عظیمتر شدند، در تبلیغات همه محصولات از آن ها استفاده می شد: سس، غلات صبحانه، آبنبات، صابون، محصولات شوینده، نان، ماشین تحریر، بستنی، روتختی و ... فروشگاه های سوغات عکس های قاب شده، فنجان، بشقاب، پلاک، شکلات تخته ای، کتاب، کارت پستال و عروسک می فروختند. الیویا خودش یک فروشگاه سوغات در مقابل پرورشگاه داشت. دختران در سه فیلم هالیوود هم ظاهر شدند و در 9 سالی که در این پرورشگاه بودند، بیش از 50میلیون دلار درآمد حاصل از جهانگرد وارد انتاریو کردند. در این دوره کوتاه، پرورشگاه آن ها عظیمترین جاذبه جهانگردی انتاریو بود که حتی از آبشار نیاگارا هم پیشی گرفت.

در سال 1943 پس از یک مبارزه قانونی 9 ساله، الیوا و الزایر دیون دوباره حضانت فرزندان خود را پس گرفتند. اما این اتفاق خوبی نبود. ثروت خانواده را دگرگون نموده بود. الزایر با بچه ها بدرفتاری می کرد، فریاد های توهین آمیز می کشید و آن ها را کتک می زد. پدرشان هم آغاز به سوء استفاده جنسی از آن ها کرد.

آنت و سسیل در سال 2017 به نیویورک تایمز گفتند: آن ها با ما مثل بچه رفتار نمی کردند. ما خدمتکار و برده آن ها بودیم. این انسانی نبود.

وقتی دخترها 18 ساله شدند، خانه را به قصد تحصیل در کبک ترک کردند و در آنجا ساکن شدند. امیلی در 20 سالگی به خاطر تشنج کشنده ناشی از صرع درگذشت. ماری در سال 1970 در اثر لخته شدن خون در مغز درگذشت. در آن موقع خواهران سهم خود را که هر یک 183هزار دلار (معادل 1.3میلیون دلار امروز) بود دریافت کردند. در سال 1998، سه خواهر به جامانده، از دولت به خاطر بهره کشی شکایت کردند و 4میلیون دلار دریافت کردند. ایوان هم در سال 2001 درگذشت.

در سال 2012، پسر سسیل حساب بانکی مادرش را خالی کرد و ناپدید شد و سسیل اکنون در یک خانه سالمندان دولتی زندگی می نماید. آنت هم در مونترآل زندگی می نماید.

منبع: amusingplanet

safariro.ir: سافاری رو: مجله گردشگری و مسافرتی به همه جای دنیا

mosaferatro.ir: مسافرت رو: مجله گردشگری و مسافرتی

منبع: برترین ها
انتشار: 17 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 17 اردیبهشت 1401 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 97602

به "سرنوشت تلخ پنج قلو های دیون" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سرنوشت تلخ پنج قلو های دیون"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید